..........
عرقهاییست که در تلاش نریخته ابم ...
" آدولف هیتلر"
عرقهاییست که در تلاش نریخته ابم ...
" آدولف هیتلر"
از حاشیه ی امنیت بیرون بیا ...
جستجو کن ...
بگرد ...
آرزو کن ...
کشف کن ....
شاید ... شاید
اگر افسرده ای ,
شاید نا امیدی ,
اگر خودت را گم کرده ای ,
شاید خیانت دیده ای ,
اگر دیگر از هیچ چیز در زندگی ات لذت نمی بری ,
شاید همه چیز را رها کرده ای ,
اگر به خودت می گویی دیگر بس است ,
شاید شکست خورده ای ,
این روزگار نمی تواند تو را مجبور به انجام کاری کند تو مختاری , مختار
اگر در این مرداب و لجن زار مسکوتی , خودت خواستی ,,, من بودم ... شکی نیست
بیا با من , اندکی آنطرف تر , دو قدم مانده به شرشر آب زلال , نرسیده به حس خلا ,,, دستی هست دستی که سالها منتظر توست ,,,, دستش را بگیر
حرفهای من در این کلبه دلنوشته نیستند , من مسئول تک تک حرفها و واژه هایی هستم که در وبم می نویسم و اگر خلاف آن کردم تو مرا محکوم کن ... این چهارپایه و این هم چوبه ی دار , آماده ام برای پس دادن تابان تمام عهدهایی که خط زدم ,,,
اگر نگاه معصوم داداش کوچولوی من به چکمه هایش سلام نمی کرد.
دوستون دارم , با شماهام ! واقعا دوستون دارم , , ,
اراده ي ته كشيده ...
اندك اميد باقي مانده ...
ارزوهاي ايستاده در صف ...
موفقيت هاي چشم انتظار...
همه و همه دست به دست هم داده اند...
اما تو دست از لج بازي هاي بچه گانه ات بر نمي داري و همچنان ادامه مي دهي به كاري كه متنفري ازش ...
درحالي كه مي داني با اين كار در حال چرخ كردن روحت هستي
" به خودت بيا دوست من "
این جمله وحشتناک برایمان اشناست که خیلی غریبگی می کند.
و چقدر همین یکبار تکرار می شود و می شود چندین بار و کل زندگیمان ....
..
.
.
ولی ترک یکباره ی این کار سخته و باعث میشه که بعد از تصمیم به ترک اگر این کار رو تکرار کردین ,اراده و اعتماد به نفستون کم بشه و به خودتون بگید که من دیگه نمی تونم پس یه کم منطقی فکرکنید ...
بهترین راه برای ترک این کار ,زیاد کردن فاصله ی بین تکرار این عمل هست,یعنی اگر هفته ای یکبار این کار را انجام می دادید حالا فاصله ی تکرار این کار را به ده الی چهارده روز برسانید.
میگن خود ارضایی ضرر نداره و علم نتونسته ثابت کنه که خود ارضایی ضرر داره و و و و و حرفای دیگه که بر ضرر نداشتن خود ارضایی تاکید میکنن....
و خیلی از ادما اینا رو باور می کنن...
خودشون دارن می گن که علم هنوز "نتونسته" ثابت کنه...یکی نیست بگه اغا جان حالا که علم نتونسته ثابت کنه یعنی ضرر نداره...
یعضی ها هم چون این قضیه رو فهمیدن جملشون رو این جوری میگن"علم ثابت کرده که خود ارضایی ضرر نداره"...اما بدون هیچ دلیل و مدرکی
و یه چیز دیگه این که نمی دونم چرا اکثر ما ادما باید حتما یه چیزی رو تجربه کنیم تا باورش کنیم و چرا اینقدر زود هر حرفی رو باور می کنیم...
خودت باش دوست من,نه بازیچه ی دست این و اون
...
نکن این کارو با خودت...
این کارو با خودت...
کارو با خودت...
با خودت...
خودت...
ودت...
دت...
ت...
...
ببین خودتو نابود کردی اما هنوز نمی خوای این کارو بذاری کنار...
حالم به هم می خوره از این کار...
انتقاممو می گیرم ازش.
به یاد اور معلمت را که می گفت نقطه.
سر خط...
((ما که اب از سرمون گذشته و همین چند ماه یا چند سالی که خود ارضایی کردیم گرفتار عوارض اون می شیم پس چرا ترک کنیم؟))
به جای اندز و پند و نصیحت , دوتا جمله ی حرفه ای و تکان دهنده رو براتون می گم,جمله هایی که تا به حال امید و انگیزه ی ترک رو در چندین نفر روشن کرده :
1.اعتقاد.ایمان و باور به درمان پذیری ان(خودارضایی)
علا رغم برداشت خیلی از افراد این جمله نمی خواد بگه که برای موفق شدن در ترک این کار باید این تفکر رو داشت بلکه این جمله داره حقیقتی رو میگه که خیلی از افراد اون رو باور ندارن و اون حقیقت اینه که این هم مثل خیلی از حالات روحی و جسمی دیگر قابل درمان است.
2.((ما به شما نوید می دهیم که اگر این افراد مردانه کمر همت ببندند و عزم خود را جزم کنند که این عمل شنیع را ترک کنند از همه ی عوارض ان نجات خواهند یافت))
باور کنید حقیقت داره , باور کنید اگر این عمل رو ترک کنید حتما عوارض ان نیز به مرور زمان از بین خواهند رفت.
از حقیقت نمی شه گذشت,من هم نیومدم که با انکار حقیقت به شماها کمک کنم ما باید حقیقت رو بپذیریم تا بتونیم با اون کنار بیاییم.پس درسته که عوارض ان از بین می روند اما نه طی یکی دو ماه .
همانطور که طی چندین ماه و چندین سال خود ارضایی , ذره ذره به بدن خودمون ضربه زدیم همین قدر زمان هم باید به بدن خودمون مهلت بدیم تا بتونه خودش رو جمع و جور و بازسازی کنه.
خلاصه((من به شما تضمین می دهم که با ترک این عمل از دست همه ی عوارض ان رها می شوید,اما به زمان نیاز دارد)).
هر چقدر سعی کردم مردم بفهمند,
فقط خندیدند...
...چارلی چاپلین...
جواب من(آتراسام) به چارلی چاپلین:
چارلی عزیزم,باور به خدا کن برای اولین بار هم این سخنی را که بعد از خندینم به حرفایت,به مردم گفتی تا از من گله کنی,خواندم باز خندیدم...اما دلیل خنده ی این بارم این است که یاد ان روزی افتادم که:
تو گفتی...
من نفهمیدم...
باز تو گفتی...
من گوش ندادم,چون نمی فهمیدم...
باز گفتی...
اما من خندیدم...
پس این بار خندیدم به خنده های حاصل از نفهمیدن ان روزم...
و اما خنده ی این بارم باعث شد به یاد اورم که تو با من حرفهایی داشتی و سعی کنم حرفایت را بیشتر بدانم...
...امیدوارم مرا ببخشی چارلی عزیز...
اما اگر به معناي حرفه اي تفاوت پي ببريد,اونوقت اين شماييد كه يكه تازيد.