خطری که از بیخ گوشم گذشت

دیشب بعد از سه ماه ترک موفق ، داشتم سقوط می کردم ... توی این مدت ترک همیشه از اینکه دوباره مرتکب این گناه کثیف شم میترسیدم .... کم مونده بود سرم بیاد ... جمعه بود دلم گرفته بود یه حالت افسردگی پیدا کرده بودم ....نشسته بودم پشت سیستم اونم تنها .... سیستم به اینترنت وصل بود ... یعنی واقعا خیلی بی احتیاطی کردم توی اون حال نباید وارد اینترنت میشدم .... یه دفعه زد به سرم تقریبا دیگه آماده گناه بودم ...  

  اما خدا شاهده یه دفعه تموم اون روزای سختی که گذروندم .... تموم اون اشک هایی که ریخته بودم ...

تمام اون عذاب وجدان هایی که گرفته بودم یهو سراغم اومد ...

به خودم گفتم آخه دوباره! حیف این سه ماه ترک نیست ! دوباره میخوای برگردی تو لجن دوباره میخوای خودتو بندازی تو بدبختی .... میدونستم اگه این بار آلوده شم دیگه معلوم نیست کی خودمو جمع کنم ....

معلوم نیست دوباره کی موفق شم این مدت ترک کنم ...

خلاصه بیخیالش شدم به جاش یه روضه ی امام حسین گذاشتم به اون گوش دادم اشک ریختم .....

خیلی سبک شدم .... خیلی ... یه حس خیلی خوبی بهم دست داد ....یه حس لذتی که اصلا اون کثافت کاری نمیتونست جاشو بگیره ....تازه بعد از این حس دیگه به جای عذاب وجدان احساس راحتی به آدم دست میده ....

به امید آزادی همه گرفتارا ..... یاعلی