سلام به همه دوستان عزیز@ فکر کنم الان حدود 40 روز شده که این کار را کنار گذاشتم تواین مدت روزهای پرفراز و نشیب داشتم حتی یکی از دوستام را آوردم تو مسیر ترک.
ضمن اینکه الان حدود یک ماه هم هست که شروع کردم برای کنکور درس خواندن. همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه امروز تنها تو خونه داشتم درس میخوندم پیش خودم گفتم واسه استراحت !برم پشت سیستم فقط واسه 10 دقیقه!
10 دقیقه ما شد 2 ساعت . دیگه قید همه چیز رازدم و خواستم شروع کنم به .....
یک لحظه یادم افتاد به اون روزهایی که سختی کشیدم تا بشه 40 روز
پیش خودم گفتم میخای بازم توبه بشکنی، یادم افتاد به اون لحظه ای که با گریه توبه کردم.باور کنید تمام این فکرهارو تو چند ثانیه مرور کردم.
ولی ازیک طرف هم خودمو همجوره آماده گناه کردم خیلی دوست داشتم ادامه بدم واسه همین نمیدونم چی شد که یک آن اعصابم بهم ریخت گفتم میخای خودتو پر از لجن کنی از شدت اعصبانیت دو تا مشت به دیوار کوبیدم دردش اون حس لذت را از سرم پروند.
دوستان تنهایی خیلی بده سعی کنید تو این وضعیت قرار نگیرید
خدایا ممنون